مهدویت
کودک که بودیم وقتی دعوا میگرفتیم
مو و لباس های همدیگر را میکشیدیم میگفتیم
< ولم کن تا ولت کنم >
ولی
امام زمان !
کار بد زیاد کرده ام اما اگر قصد دعوای من را دارید
حتی اگر ولم کنید ولتان نمیکنم
گرچه میدانم شما مهربان تر از این حرف هایید
مهدویت
منبرک_حضرت آیتالله بهجت رحمه الله علیه
امام زمان ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ـ در هر کجا باشد، آنجا خضراء است. قلب مومن جزیره خضراء است، هر جا باشد حضرت در آنجا پا مىگذارد.
قلبها از ایمان و نور معرفت خشکیده است. قلب آباد به ایمان و یاد خدا پیدا کنید، تا براى شما امضا کنیم که امام زمان ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ـ آنجا هست.»
مهدویت
تشرفات
✅ تشرفات
ذکری که امام زمان ارواحنافداه آن را بهتر از اکسیر نامیدند
از علمای معروف تهران بود،نامش ملاقاسمعلی بود، ملاقاسمعلیِ رشتی، آمده بود اصفهان تا میان دو تن از اطرافیان را که شکرآب بود بینشان، آشتی برقرار کند، حرفش برو داشت، صلح شان داد، باخود گفت تا اصفهان هستم خوب است به زیارت اهل قبور بروم در قبرستان تخت فولاد…
وارد حجره ای شد در قبرستان تخت فولاد، جوانی زیبا رو گوشه ای از حجره مشغول عبادت بود، فاتحه خوانی اش که تمام شد آن جوان آهسته آهسته آمد سمتش، پرسید
« چرا شما ملاها ادب ندارید؟! »ملا قاسمعلی یکه ای خورد و گفت: « چه بی ادبی از من سر زده است؟! » آن مرد گفت: « تحیت اسلام سلام است، چرا وقتی وارد شدی سلام نکردی؟ » سلام تحیت اسلام است و حضرت می فرماید:
در آخر الزمان سلام کردن ملغی می شود و فقط مردم اگر از کسی بترسند یا به او نیاز داشته باشند، سلام می کنند!
والا در موارد دیگر سلام کردن متروک است. و امروز این پیشگویی به وقوع پیوسته است.
ملاقاسمعلی دید مطلب عین واقعیت است و راست است بنابر این عذر آورد و گفت: متوجه نبودم!
آن جوان والا مقام گفت: « نه! اینها بهانه است. شما ادب ندارید! شما ادب اسلامی ندارید! » در اسلام فرموده اند که باید شخصی که وارد می شود به افرادی که در مجلس حضور دارند سلام کند. باید سواره به پیاده و ایستاده به نشسته سلام کند. وقتی در خانه وارد می شوند اگر هیچ کس در خانه نباشد، باید سلام کنند و داخل شوند. اینها از آداب اسلامی است.
جوان جلیل القدر سخنانی با ملاقاسمعلی مطرح کرد، ذهنش را خواند، حاجتش را به او گفت و همانجا برآورده کرد خواسته اش را، ملاقاسمعلی باخود گفت شاید این جوان مرتاض است، حین خداحافظی به جوان گفت :خوب است (زاد المسافرینی) به من بدهید، یعنی خوب است علم کیمیا یاد بدهید به من، جوان گفت:علم کیمیا میخواهی چه کار، دنیا ارزش این چیزها را ندارد، من چیزی به تو تعلیم می کنم که از زاد المسافرین بهتر باشد…
آن جوان املا فرمود و ملاقاسمعلی می نوشت: « یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی و لاتهلکنی ». وقتی به «ادرکنی» رسید ملاقاسمعلی دست نگهداشت و ننوشت! آن شخص فرمود: چرا نمی نویسی؟! عرض کرد: مخاطبین چهار نفر هستند: محمد، علی، فاطمه و صاحب الزمان پس « ادرکنی» در اینجا غلط است و باید به صیغه جمع مذکر «ادرکونی» گفته شود. آن شخص فرمود: نه غلط نیست، بنویس. امر و تصرف با امام زمان است، آنها هم که بخواهند کاری انجام دهند باز امر و تصرف با امام زمان است.
ملاقاسمعلیِ رشتی مدتی بعد مهمان عالم فرزانه ای شد،حاجی کلباسی کاشانی، از آن علمای غیب گو، شب را در خانه اش خوابید، رختخواب را پهن کردند، حاجی کلباسی به ملاقاسمعلیِ رشتی گفت: اگر آن روز اصرار میکردی، آقا(امام زمان ارواحنافداه) زادالمسافرین هم به تو می دادند،ملاقاسمعلی جا خورد، پرسید مگر تو آن جوان را می شناسی، حاجی کلباسی پاسخ داد، آن جوان هفته ای یک شب اینجا تشریف می آورند …
آن جوان امام زمان ارواحنافداه بود…
همه ی قفل های زندگی ات با شاه کلید امام زمان ارواحنافداه باز شدنی ست…
برداشتی آزاد از تشرف ملاقاسمعلی رشتی_پایگاه اطلاع رسانی خانه مهدویت ایران